دبیر اعلم ساوجبلاغى و کتاب «چاره ساز»
= بخش چهارم =
19. دستور انشاء: دستورهاى عمومى براى انشاء و نامهنگارى، به زبانهاى فارسى، عربى، ترکى، فرانسوى نوشته شده و در آغاز قواعد کلى نامه نگارى و سپس چندنامه براى نمونه و تمرین به زبانهاى مذکور آورده شده است. نسخه خطى این کتاب، در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامى به شماره 501 (فهرست، ج 1، ص 121) موجود است.
20. منتخب ادعیه: در مقدمه کتاب چاره ساز از آن نام مىبرد که دعاهاى ایام هفته را با همکارى فرزندش عزیزالله به خط و تذهیب زیبا نگاشته، روى جلد آن را به تصویر ناصرالدین شاه قاجار تزیین نموده است.
21. قزل چشمه: اثر فوق را در مقدمه ترجمه الدر النثیر و چارهساز، معرفى کرده است. قزل چشم در موضوع عروض، صنایع ادبى، معانى، بیان و بدیع است و آن را بیست سال پیش از کتاب چارهساز زمانى که در خدمت پدر به مباحثه علم عروض اشتغال داشته، تألیف کرده است. نام «قزل چشمه» برگرفته از نام مزرعه مؤلف در نواحى ساوجبلاغ است که اکنون از توابع دهستان پلنگآباد اشتهارد بهشمار مىآید.
22. مدارج البلاغه: دو نسخه خطى از این اثر در کتابخانه ملى در دست فهرستنویسى است و مؤلف آن با نام «محمدتقى بن محمد ساوجبلاغى» معرفى شده است. در این کتاب فنون فصاحت و بلاغت و آرایهها و صنایع ادبى بررسى شده است. شمارههاى بازیابى این نسخهها 14956 ف ـ 5 و 5 ـ 15411 در سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملى ثبت شده است.
23. کتاب چارهساز: کتاب چارهساز که به معرفى آن مىپردازیم. دبیر اعلم که عمرى در فصاحت و بلاغت به رسانیده و بیش از نیم قرن به ادب، معانى، بیان به سر برده است. درباره نهج البلاغه و اعجاز سخنورى آن به ناتوانى و شگفتى آمده است و چند اثر در این موضوع از خود به یادگار گذاشته است.
گزیده نویسى از فرمودههاى امیر بیان، على علیهالسلام پیشینهاى بیش از نهج البلاغه دارد. نخستین جامع کلمات قصار، جاحظ بصرى (متوفاى 255 ق) است که چون هر سخن از فرمودههاى امیرمؤمنان را برابر هزار سخن از گفتههاى عرب مىدانست، در «مأة کلمه (= صد کلمه)» گردآورده است، و در کتاب البیان والتبیین ذیل حدیث «قیمة کلّ المرء ما یُحسنُه» مىنویسد اگر در این کتاب حرفى نداشته باشم همین یک جمله براى ارزش کتابم کافى است. گلچین کلمات قصار امیرمؤمنان از کتاب نهج البلاغه یا غرر الحکم شیوهاى کهن و استوار در حدیث نگارى است که با تدوین، ترجمه، شرح، نظم کلمات تداوم یافته است. در کتاب الذریعه الى التصانیف الشیعة و فهرستگان نسخههاى خطى حدیث و علوم حدیث شیعه و دانشنامه امام على (مرجعشناسى) و در نظام آموزشى قدیم این کتاب جزء کتابهاى درسى بوده است (کیهان فرهنگى، شماره 8، 1363، ص 117 مصاحبه با استاد محمد تقى مدرس رضوى) نمونههاى فراوانى از این دست شناسانده است. کتاب «چارهساز» به ترجمه و شرح پارهاى از کلمات قصار نهج البلاغه ویژه شده است.
شناخت نسخه: این اثر در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى به شماره 321 (فهرست مجلس، ج 21، ص 62 و 63) فهرست شده است. نویسنده با خط زیباى نستعلیق در 148 برگ و هر صفحه در 14 سطر، به قطع رحلى کتاب را قلم زده است. این نسخه با جلد تیماج قرمز قهوهاى و کاغذ فرنگى فراهم آمده، داراى کتیبه گل بوتهدار، تذهیب و لاجورد و شنگرف است. متون حدیث به مرکب قرمز و شرح به مرکب سیاه نوشته شده است. آغاز آن چنین است:
اى تو نوازنده بیچارگان
اى تو رهاننده آوارگان
چاره ما ساز که بیچارهایم
گمره و سرگشته و آوارهایم
و انجام:
شه ناصر دین که مهر و مه برده اوست
تا خیمه مشترى سراپرده اوست
گر پیر خرد امین سلطان شهست
نبود عجبى که دست پرورده اوست
این اثر با دیباچهاى در ده صفحه، شامل اطلاعاتى از زندگى مؤلف، خانواده، انجام وظایف او به مأموریتهاى دولتى در مناطق مختلف، سبب تألیف و درخواستهایى از ناصرالدین شاه، آغاز مىشود و سپس 76 کلمه از کلمات قصار امیرالمؤمنین على علیهالسلام ترجمه و شرح داده مىشود. اولین کلمه «کن فى الفتنة کابن اللبون...» و آخرین «و من کلام له علیه السلام عند مسیره إلى الشام...».
پایان این کتاب تقدیم نامهاى است به پادشاه قاجار و حکایتى از چهار مقاله نظامى عروضى سمرقندى در موضوع رسیدگى به نیازهاى دبیران. دبیر اعلم در لابلاى صفحات این کتاب از دیگر آثار خود نام مىبرد: اتابکیه اقدسیه، ترجمه جلد اول شرح مثنوى که از ترکى به فارسى «صص 4 و 132)، قرآنى که به خط خود نوشته است (ص 4)، کتاب ادعیه ایام هفته با همکارى فرزندش میرزا عزیزالله (ص 6)، کتاب قزل چشمه در علم عروض (ص 12 ـ 13) و اخبار صادقیه (ص 123).
نام و انگیزه تألیف: نویسنده با بیان اینکه هنگام تعطیلات سالانه (فصل تابستان) آرزوى زیارت آستانه مقدسه حضرت على بن موسى الرضا علیه آلاف التحیة والثناء را داشته، ناگزیر به علت عزیمت به ساوجبلاغ براى جمعآورى محصولات کشاورزى، توفیق نمىیابد. در فرصتى دیگر براى زیارت «مرخصى حاصل نموده، حاضر مىشود با آنکه زاد و راحله ندارد، توکل به خدا و توسل به ائمه هدا را بهترین راحله و توشه مىشمارد. در این توکل و توسل، ترجمه این باب از فرمایشهاى یعسوب الدین امیرالمؤمنین اسدالله الغالب على بن ابى طالب صلوة الله وسلامه علیه را بر جاء واثق چارهساز عبودیت خود قرار مىدهد و این ترجمه باب شریف را که داراى انواع حکم عقلیه و نقلیه و مراتب علمیه و عملیه است، به ملایمت براعت استهلال که در توحید دیباچه به قلم رسیده، به چارهساز مسمى مىدارد و از اخلاق رئوف چارهساز مسئلت مىنماید. به تفضلات سبحانى این سفر توکل و توسل را به وسعت و نعمت دنیا و آخرت مقرون داشته و...». با این مقدمه، کتاب را به نام «چارهساز بىنیاز که سپاس را سزاست» نامیده و توشه زیارت حضرت على بن موسى الرضا علیهالسلام مىسازد.
ساختار شرح: روش دبیر اعلم، آنگونه که در تمامى کتابهاى شرح و ترجمه و تفسیر آمده است، نخست براى آشنایى خواننده، متن حدیث با اعراب گذارى کامل به نگارش درمىآید؛ سپس برخى واژهها و معانى آنها در ساختار جمله پژوهیده مىشود؛ پس از آن برگردان و شرح و مفاهیم جمله نوشته مىشود. نویسنده در آخرین مرحله، براى تثبیت و پرداخت معنى با گسترهاى فراتر از ترجمه به استفاده از شواهد قرآنى، روایات، ادعیه، اشعار و تمثیلات روى مىآورد.
متن این اثر مانند نثر دوره قاجار بر پایه شیوایى و ساده نویسى است و استفاده از جملههاى کوتاه، به کاربردن فعل به صورت وصفى، حذف افعال به قرینه لفظى و معنوى، بر سادگى و روانى آن افزوده است؛ با این تفاوت که الفاظ عربى بسیار به کار رفته است. از دیگر ویژگىهاى نثر این شرح، استفاده از صفت تفضیلى به شیوه زبان عربى براى واژگان فارسى و همچنین کاربرد صفت تشبیه، استعاره کنایه، تمثیل در متن است. از نظر محتوایى این اثر از شرح نهج البلاغه ملا فتح الله کاشانى متوفاى 988 ق) به نام تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین تأثیر پذیرفته، با توجه به اشراف کامل شارح به مثنوى معنوى از این کتاب بهره بسیارى برده است. «چارهساز» شرحى است که براى خواننده طبقه متوسط نوشته شده است.
ناتوانى و شگفتى شارح معانى بلند کلام: حضرت امام محمدباقر علیهالسلام فرمود: خاوران و باختران را بکاوید! بىگمان دانش استوار و راستین را جز در اهل بیت نخواهید یافت. على علیهالسلام چنان که خود فرموده، سرچشمه فضایل است و انبوه فضیلتها از قلههاى روح او سرازیر مىشود و دانش راستین از کوهساران او سرچشمه مىگیرد.
اعجاز فصاحت و بلاغت امیر کلام، على علیهالسلام چنان است که همه ادیبان و سخنوران در مقابل کلمات نهج البلاغه سپر انداختهاند و سر به تسلیم فرود آوردهاند. دبیر اعلم این ادیب پرمایه و شاعر بلندپایه در برابر عبارات پرمعنى و بلند به شگفتى و حیرت دچار مىشود که حضرت، معنى عالمى را در حرفى گنجانده است: «هریک از این فرمایشات مبارکه با علو شأنى که دارد، هرگاه کتاب شرح نوشته آید، از غرض لطایف و معانى شریفه به عجز و قصور اعتراف مىرود که کلام الملوک ملوک الکلام معنى عالمى را در حرفى جارى فرموده» (ص 22). «سلالت کلام مبارک و حلاوت فرمایش مطاع به درجهاى است که در عرض و شرح و تفسیر بیان و بنان را جز به یارى خود آن حضرت صلواة الله و سلامه علیه یارى حرکت نیست و بىرهنمایى روحانیت این فرمایشات قوه تحریر و تقریر نخواهد بود» (ص 64). «... و قال علیهالسلام: اذا تم العقل نقص الکلام، مىفرماید چون به حد کمال رشید عقل و خرد، نقصان یافت کلام، که تکمیل عقل مستلزم کم گفتن باشد. در فواید خاموى بسیار نوشتهاند که حاجت به شرح و بیان ندارد، ولى هرکس هر قدر در این مورد نوشته باشد، این فرمایش حضرت داراى همه آنها هست و الحق نظیر این فرمایش از قوه بشر خارج باشد» (ص 126).
درباره حدیث «نفس المرء خطاهُ الى اجله»: نفس زدن مرد قدم زدن اوست به سوى مرگ، پس از پنج صفحه شرح مىنویسد: این تشبیهى است معقول و عالى، چه اقسام سبعه تشبیه که در اول این باب باجمال عرض شد، ولى تشبیه نفس به قدم در طى اوقات معنوى و نیکو تشبیهى است برتر از علم بدیع. الحق این تشبیه در فرمایش حضرت صلواة الله وسلامه علیه بىنظیر و خارج از قوه تحصیلیّه بشریه و تقریر و تحریر است روحنا و جسمنا له الفداء» (ص 134).